در عصر حاضر کارمندان میتوانند از طریق رسانههای اجتماعی باعث رسیدن آسیب شدید به موقعیت شرکتشان یا بالارفتن وجهه آن شوند. بهترین راه برای جلوگیری از آسیبهایی از این دست فراهم کردن کانالهای متعدد برای کارمندان است تا از طریق آن احساسات خود را بیان کنند و دیگری نیز پاسخگویی سریع در صورت بروز هر مساله است.
ماه گذشته یک آشپز ناراضی در یکی از رستورانهای زنجیرهای یک کلیپ ویدئویی در شبکه یوتیوب (You Tube) منتشر کرد که در آن فعالیتهای غیربهداشتی شرکت را به تصویر کشیده بود. کلیپ بهسرعت پخش شد و این جریان آسیب جدی به اعتبار این شرکت وارد کرد. این آشپز ادعا کرد که قبلا تلاش کرده بود مدیریت را از نگرانیهای خود مطلع سازد، اما هیچ پاسخی دریافت نکرده بود. به همین جهت به اینترنت روی آورد.
بدترین نوع سناریو برای هر شرکتی در عصر رسانههای اجتماعی زمانی است که کارمندان ناراضی بتوانند نظرات خود را با زدن یک کلیک در دنیای مجازی پخش کنند، که در این صورت آسیب وارده میتواند ویرانگر باشد. اما از طرفی دیگر کارمندان دربهترین موقعیت قرار دارند تا از رسانههای اجتماعی جهت حفظ اعتبار شرکت خود در فضای سایبری بهره ببرند، (و با این کار) از شرکت خود دربرابر اتهامات غیرموجه دفاع کرده و باعث ترقی بازار، شرکت و حمایت از برنامههای تبلیغاتی خود شوند. همانطور که نویسندگان مقالهای در این خصوص مینویسند «نظر کارمند بسته به طرز هدایت و مدیریت آن، میتواند منبعی از امتیاز رقابتی باشد یا مانند یک بمب ساعتی عمل کند که در انتظار انفجار بهسر میبرد».
حال، شرکتها چگونه میتوانند هدایت این شمشیر دولبه را بدون آسیب رساندن به خود در دست بگیرند؟ متخصصان در تحلیلهای اخیر خود تلاش کردند تا طرحی کلی برای شرکتهایی که در دوره رسانههای اجتماعی بهدنبال مهار و کنترل نظرات نیروی کار خود هستند، فراهم کنند. نکته بسیار قابل توجه آن است که آنها دریافتند شرکتهایی که قادر بودند از طریق تعاملات آنلاین کارمندان خود به وجهه مثبت برند خود استحکام بخشند، توانستند با ارقامی بیسابقه توجه سرمایهداران را جلب کنند که این موضوع میتواند یک برتری رقابتی و دلیلی برای ریسک کردن در این حوزه را فراهم کند.
در قدم اول، شرکتها باید سیاستهای نادرستی را که دسترسی کارمندانشان به رسانههای اجتماعی در محیط کار را محدود کردهاند، بررسی کنند. بنابر پیشنهاد این نویسندگان، با افزایش کاربرد گوشیهای هوشمند و دیگر ابزار دیجیتال، این عکسالعمل ضربتی در عمل غیرقابل اجرا است و باعث برانگیختن واکنش از طرف کارمندان خواهد شد.
در واقع، همانطور که مثال آن آشپز ناراضی نشان میدهد، کارمندان به کانالهای ارتباطی بیشتر- نه کمتر- نیاز دارند که از طریق آنها بتوانند شکایات خود را به گوش مسوولان برسانند. این نویسندگان دریافتند زمانی که کارمندان از وجود یک شبکه امن داخلی برای بیان بازخورد و نظرات خود بیبهره باشند یا نگران این باشند که انجام چنین کاری ممکن است باعث به خطر افتادن موقعیت شغلیشان شود، احتمال اینکه شکایات خود را از طریق آنلاین مطرح کنند بیشتر میشود.
در حقیقت، درمان اصلی برای آسیب وارده از طریق رسانههای اجتماعی، بهکارگیری پیشرفتهترین یافتههای فناوری نیست، بلکه فراهم کردن همان روشهای سنتی برای کارمندان است که از طریق آن نگرانیهای خود را ابراز کنند و دیگر اینکه باید سریعا به مسائل آنان پاسخ داده شود. بهعنوان مثال، گوردون بتون
(Gordon Bethune) در ابتدای مدیریت خود توانست یک شرکت هواپیمایی قارهای در حال رکود را دوباره سرپا کند. او خیلی سریع یک خط تلفن مستقیم راهاندازی کرد و قول این را داد که مدیریت ظرف ۴۸ ساعت پاسخگوی تماسها باشد. این خط مستقیم در طول یکسال روزانه ۲۰۰ تماس دریافت میکرد؛ این رویکرد ساده توانست به شرکت در ایجاد اعتماد و تقویت روحیه کارمندان کمک کند. این ماجرا نه تنها نشاندهنده این است که چگونه یک مدیر برجسته میتواند به شکل سازندهای از نظرات کارمندان استفاده کند، بلکه اهمیت تعیین کردن زمانی (جهت پاسخگویی) به کارمندان و اینکه کارمندان در صورت ابراز بازخورد باید انتظار چه چیزی را داشته باشند نیز مورد تاکید قرار میدهد.
با این حال، اختصاص یک خط تلفن مستقیم (به تنهایی) کافی نیست. شرکتها باید روشهای متعددی برای کارمندان فراهم کنند تا از طریق آن بتوانند نظرات خود را بیان کنند، و باید اطمینان حاصل کنند که آن روشها با تشکیلات سازمانی همراستا باشند. زیرا برای کارمندان دارای مهارت در فناوری که تمایل دارند از کانالهایی مانند شبکههای اجتماعی استفاده کنند، احتمالا (اختصاص) یک سیستم درون شبکهای (به تنهایی) کفایت میکند.اما ممکن است بقیه کارمندان با روشهای سابق مانند صندوق پیشنهادها یا مراجعه مستقیم به دفتر مدیرشان راحتتر باشند. تاکید این نکته به کارمندان که در صورت تمایل میتوانند مشکلات خود را بهصورت بینام مطرح کنند، احتمال اینکه بحرانها در حریم شرکت حفظ شده و جزئیات آن به دنیای آنلاین درج نکند را بیشتر میکند.
جهت جلوگیری هرچه بیشتر از فعالیت آنلاین منفی، شرکتها باید بهصورت واضح به کارمندان خود اطلاع دهند که نظرات آنان نقش مهمی در تصمیمگیریها دارد و اینکه حضور آنان در رسانههای اجتماعی یک جنبه جدید، اما مهمتر از شغلشان است. بهعنوان مثال از یک سازمان که از ظرفیت نهفته در رسانههای اجتماعی استقبال کرده است، می توان به مورد شرکت هوایی ایر فورس آمریکا اشاره کرد که یک کتابچه جامع تهیه کرده است تا به کارمندان خود کمک کند چگونه با یک روش مثبت نظر عامه مردم را در دنیای آنلاین جلب کنند.
اما مهمتر از همه اینکه، کارمندان زمانی از طریق آنلاین بیشترین تاثیر را دارند که به صورتی منسجم به سهامداران دسترسی داشته باشند و از این طریق همکاری و مشارکتشان با شرکت را مورد تاکید قرار دهند. مثلا زمانیکه اعضای پشتیبانی فنی یک شرکت به یک مراجعهکننده که با مشکل مواجه شده است کمک میکنند، این تلاش مشترک برای حل مشکل نه تنها باعث افزایش درجه رضایت مشتری میشود، بلکه میتواند خطوط اصلی امکان اصلاح محصول یا اصلاح فرآیند تولید را نیز مشخص کند و برتری رقابتی درستی را فراهم کند. مولفان این مقاله نتیجهگیری کردند که «فراهم کردن محلی برای ملاقات مستقیم و نیز آماده کردن رهنمون برای تمام اهداف، تضمینکننده این خواهد بود که از نظرات خوب به نفع شرکت استفاده شود و نارضایتیها در حریم شرکت بیان شوند».
با linestore همراه باشید