شاید باورش سخت باشد؛ اما ظهور شبکههای اجتماعی معماری معاصر را در دنیا دگرگون کرده و خواهد کرد.
برای درک این موضوع مارک کاشنر، موسس “آرکیتایزر” (بزرگترین پایگاه داده آنلاین معماری) نظریه ای دارد به نام “نظریه آونگ”
نظریه آونگ
کاشنر روند معماری معاصر را براساس آونگی تصویر میکند که در یک سوی آن نوآوری و در سوی دیگر سَمبلهای شناختهشده معماری وجود دارند.
او برای فهم بیشتر نظریهاش، به دهه ۷۰ میلادی برمیگردد که سبکی به نام “بروتالیسم” در معماری بوجود آمد. بروتالیسم معماریای خشن و عاری از سمبلهای گذشته بود .
این سبک درواقع زمانی در معماری اتفاق افتاد که آونگ به سمت نوآوری جهت گرفته بود.
در دهه هشتاد، با ظهور پستمدرنیسم، آونگ معماری باز به سمت سمبلهای گذشته بازگشت و المانهای معماری کلاسیک، دوباره بر ساختمانها نمایان شدند .
و سپس باز در ابتدای دهه ۹۰، با دیکانستراکشن، سمبل های گذشته از معماری محو شدند.
در واقع در یک دوره، تقلید از معماری گذشته را اشتباه تصور می کردند اما پس از چندی، باز دست به دامان معماری آشنای گذشته و برانگیختن حس نوستالژی در افراد میشدند.
اما چه چیزی مدت زمان نوسان این آونگ را تعیین میکند؟
- بازه زمانی مورد نیاز برای طراحی بناهایی با سبکی متاثر از تفکر حاکم بر آن عصر؛
- فاصله چند ساله تا ساخته شدن طرحها؛
- شناخته شدن آن سبک معماری در جوامع مختلف و همه گیر شدن آن؛
- انتظار برای مشاهده بازخورد مردم و در نهایت تاثیر مثبت یا منفی آن بر جوامع.
چه چیزی می تواند تمامی این مراحل را تسریع بخشد؟
بله، شبکه های اجتماعی!
اگر متوجه نشده اید، نه از خودتان ناراحت شوید ،نه به من بدوبیراه بگویید.
مثالهای زیر همه چیز را روشن خواهد کرد.
در سال ۱۹۹۷ فرانک گهری با طراحی موزه گوگنهایم در بیلبائو، بطور کلی ارتباط جهان با معماری را تغییر داد!
و شاید از همان زمان، روند نظریه آونگ برای همیشه متوقف شد.
اما چرا؟
پس از گذشت مدت زمان اندکی از ساخت این بنا، تعداد توریست در شهر بیلبائو تا سقف ۲۵۰۰ درصد افزایش پیدا کرد و میبینیم که در تمام ایالتهای آمریکا هم یکی پس از دیگری بناهایی با این سبک و سیاق ساخته شد.
چطور یک بنا میتواند به این سرعت بین معماران و توریست ها همه گیر شود؟
در گذشته بهدلیل سرعت پایین وسایل نقلیه بازدید از بناها برای توریستها بسیار دشوار بود. کم کم سرعت وسایل نقلیه افزایش پیدا کرد و سپس با پیشرفت تکنولوژی ما می توانستیم از تلویزیون و روزنامهها، بناهای تاریخی را ببینیم؛ تا اینکه درنهایت به کمک شبکههای اجتماعی هرکدام از ما رسانهای برای معماری شدیم. رسانهای که در کسری از ثانیه در تمام جوامع اطلاعرسانی میکند. رسانههای اجتماعی باعث شدند که ساختمانها از محل خودشان جدا شوند و در تلفنهای همراه ما دنبالمان بیایند.
و این همان دلیلی است که تمام ایالتهای آمریکا متوجه شدند که برای داشتن توریست احتیاج به آن نوع ساختمانها دارند.
حالا باز به نظریه آونگ باز می گردیم و گزینه رسانههای اجتماعی را به آن اضافه می کنیم. رسانههای اجتماعی مانند یک کاتالیزور نوسانات آونگ را آنقدر تسریع می کند تا اینکه هردو المان طرفین آن، از لحاظ زمانی آنقدر به هم نزدیک میشوند که به نوعی در کنار هم قرار میگیرند.
لابد میپرسید پس آیا در معماری امروز، سمبلهای گذشته را می بینیم؟ هم بله و هم نه!
جواب این سوال را شرح یکی از پروژههای “مارک کاشنر” به وضوح بیان می کند.
طرحی بیپروا و غیرمتعارف برای یک مرکز تفریحی در نیویورک که ترس همگان اعم از کارفرما و حتی خود طراحان را به همراه داشت.
اما چطور این پروژه موفق شد.
کاری که آن ها کردند این بود که رندرهایی با پرسوناژهای واقعی از طرحشان گرفتند و در فیسبوک و اینستاگرام قرار دادند و اجازه دادند، مردم هرکاری که میخواهند با آنها بکنند. آنها را با اشتراک بگذارند؛ آن ها را دوست داشته باشند؛ نظر بدهند و حتی از آن ها متنفر باشند.
اما این واکنشها دو سال قبل از اتمام ساخت بنا اتفاق میافتاد و بنا گویی قبل از ساختهشدنش، در جامعه وجود داشته. پس از افتتاح این بنا هم، تصاویر آن این بار توسط خود مردم به سرعت در شبکههای اجتماعی پخش شد. در نتیجه زمانی که مردم و توریستها با بنای ساخته شده روبرو شدند، علاوه بر اینکه جهتگیری آونگ را به سمت نوآوری میدیدند، از طرفی حس آشنایی با بنا را هم بصورت توام احساس میکردند؛ چون آن را از مدتها پیش بصورت مداوم دیده بودند و اینگونه بود که آونگ گویی هر دو جهت رو به صورت همزمان نشانه رفته بود.
برچسب ها : اینستاگرام , فیسبوک , پروژه های معماری , تبلیغات در شبکه های اجتماعی , کسب درامد از شبکه های اجتماعی , مدیریت شبکه های اجتماعی , Social network advertising , social media marketing